عدالت اجتماعی در عصر پساظهور چگونه محقق می‌شود؟


 به نقل از  حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بدیهی است ظهور مصلح جهانى‏ براى ریشه‏ کن ساختن ظلم و ستم از کره زمین است،[1] لذا طبق روایات مختلفى که در منابع اسلامى وارد شده مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می‌ کند و به برنامه جهانى‏ شدن اسلام تحقق بخشد.[2]

باید اذعان نمود ایمان به ظهور مصلح جهانى‏ جزئى از «عشق به آگاهى» و «عشق به زیبایى» و «عشق به نیکى» (سه بعد از ابعاد چهارگانه روح انسان) است.[3] که در کنار علاقه انسان به پیشرفت و تکامل، دانایى و زیبایى و نیکى و عدالت لیکن انتظار ظهور یک مصلح بزرگ جهانى‏ آخرین نقطه اوج است‏.[4]

از این رو پیشگویی‌ هائى که تقریبا در همه منابع مذهبى دنیا به ویژه اسلام با جزئیات دقیق در زمینه چنین ظهورى شده است؛[5] و همچنین روایات فراوانى که در آموزه های اسلامی درباره مشخصات جسمى و روحى مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نشانه‏هاى ظهور و کیفیت حکومت و انقلاب جهانى‏ او و سایر موضوعات مربوط به این قیام بزرگ بیان شده است[6] نشان می دهد حکومت جهانى در اختیار او قرار مى‏ گیرد.[7]

در تبیین این مسأله باید گفت فشار جنگ ‌ها، فشار مظالم و بیدادگری ‌ها، فشار تبعیض‌ ها و بى‏ عدالتی‌ ها، توأم با ناکامى و سرخوردگى انسان‌ ها از قوانین فعلى براى از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت.[8]

لذا  تداوم این امر به ما مى گوید وضع کنونى جهان، آبستن انقلابى است.[9] حال آیا این انقلاب الزاماً به «حکومت واحد جهانى‏» مى‏ انجامد؟[10]

بدیهی است با مراجعه به احادیث راویان مختلف، در منابع مشهور می توان دریافت سرانجام حکومت‏ جهانى‏ به دست با کفایت مهدى‏ علیه السلام برپا مى‏ شود؛[11] بنابراین چنین مقدرشده است که تمدنى پى‏ ریزى شود که تمام تمدن ‌هاى اطراف را در خود هضم کرده و تمام نقاط را به وسیله یک دکترین‏ به هم پیوند دهد[12] که در ادامه به مهمترین آن اشاره می شود.

عقلانیت در حکومت جهانی مهدوی

باید اذعان نمود هیچ عاقلى بى‏ هدف گام بر نمى‏ دارد، و هر حرکتى که در پرتو عقل‏ و علم انجام گیرد در مسیر هدفى قرار خواهد داشت.[13] لذا  در عصر ظهور  پرده‏ هاى غفلت کنار مى‏ رود، عقل‏ها بیدار مى‏ شوند و مردم آماده پذیرش حکومت الهى حضرت مهدى علیه السلام مى ‏گردند، که در آن شرایط براى فراهم شدن آمادگى بیشتر باید سنت‏هاى اسلامى را حفظ کنند و نسبت به ولایت وفادار باشند.[14]

اینگونه است که در سایه حکومت مهدى‏ علیه السلام عقل‌ ها کامل مى‏ شود و ارزش‌ هاى انسانى زنده مى‏ گردد و انواع مواهب الهى در اختیار انسان ‌ها قرار مى‏ گیرد و عوامل ظلم و ستم برچیده مى‏ شود.[15]

زیرا به بیان عقل بازگشت به عقب نه ممکن است و نه منطقى، و این بر خلاف سنت آفرینش و اصل تکامل در زندگى انسان ‌ها است؛[16] بنابراین، هیچ دلیلى وجود ندارد که با جهش جامعه انسانى به سوى حق و عدالت، ترقى و پیشرفت جامعه متوقف گردد، و یا عقب‏ نشینى کند، عقب گرد و گذشته ‏گرائى با چنان پیشرفت و جهشى متناسب نیست.[17]

هم چنین  عقل‏ و خرد مى ‏گوید [18]که نظام نوین زندگى و فرسوده پیشین ممکن نیست بلکه باید این طرح نو، در جهانى‏ نو، پیاده شود، و این تحول و نوسازى مانند تحولات و نوسازی‌ هاى مهم دیگر جهان با یک جهش و انقلاب صورت مى‏ گیرد، انقلابى عظیم و فوق العاده وسیع که امواج آن‏ سراسر عالم هستى را مى‏ پوشاند.[19]

عقلانیت ارتباطی در عصر پساظهور

گفتنی است قیام یک مصلح بزرگ براى استقرار عدل و آزادى در سراسر جهان هیچ‏گاه سبب نمى‏ شود که جنبش صنعتى و ماشینى در شکل سالم و مفیدش بر چیده یا متوقف شود.[20] بلکه یکى از پایه‏هاى استقرار حکومت واحد جهانى، نزدیکى و بهم پیوستگى دنیا از نظروسایل ارتباطى و پیوندهاى اجتماعى است و این موضوع بدون تکامل صنعتى ممکن نیست.[21]

لذا وسایل اطلاعاتى آن قدر پیشرفته خواهد بود که دنیا را همچون کف دست آشکار مى سازد؛ و به حکومت مرکزى تسلط کامل بر اوضاع جهان مى ‏بخشد تا بموقع و بدون فوت وقت براى حل مشکلات جهانى بکوشد؛ و هر گونه فسادى را (عمدى و غیر عمد) در نطفه خفه سازد.[22]

وسایل سریع السیرى که با وسایل کنونى قابل مقایسه نیست، نه فقط براى دور زدن کره زمین در یک زمان کوتاه، بلکه براى مسافرت ‌هاى دور دست فضایى در اختیار آن حکومت قرار مى ‏گیرد.[23]

علم محوری در حکومت جهانی مهدوی

هیچ برنامه انقلابى بدون یک جهش فکرى و فرهنگى، پایا و پویا نخواهد بود و رشد و تکامل لازم را نخواهد یافت؛[24] لذا، بدون شک نخستین گام در تحقق بخشیدن به چنین هدفى، اقدام به یک انقلاب فرهنگى است که افکار را از طرفى، در زمینه علوم و دانش ‌هایى که مورد نیاز یک جامعه آباد و آزاد و سالم است (این از نظر مادى و روبنائى).[25] از سوى دیگر، در زمینه آگاهى به اصول یک زندگى صحیح‏ انسانى آمیخته با ایمان در جهت معنوى و زیر بنائى.[26]

در حدیثى از امام صادق علیه السلام چنین مى‏ خوانیم:«علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت شعبه و شاخه) است؛ تمام آنچه پیامبران الهى براى مردم آوردند دو حرف بیش نبود، و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته ‏اند، اما هنگامى که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه و شعبه) دیگر را آشکار مى‏‌سازد؛ و در میان مردم منتشر مى ‏سازد؛ و دو حرف را به آن ضمیمه مى‏ کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر گردد.»[27]

این حدیث به روشنى جهش فوق العاده علمى عصر انقلاب مهدى علیه السلام را مشخص مى‏ سازد که تحولى به میزان بیش از 12 برابر! نسبت به تمام علوم و دانش‌ هایى که در عصر همه پیامبران راستین به بشریت اعطا شد، پیش مى ‏آید؛ و درهاى همه رشته ‏ها و همه شاخه ‏هاى علوم مفید و سازنده به روى انسانها گشوده مى‏ شود، و راهى را که بشر طى هزاران سال پیموده به میزان 12 برابر در دوران کوتاهى مى‏ پیماید؛ چه جهشى از این بالاتر و سریع‌تر! .[28]

هم چنین از امام باقر علیه السلام نقل شده، که معنى حدیث فوق را تکمیل مى‏ کند، آنجا که مى‏ گوید:«اذا قام قائمنا وضع یده على رءوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم‏[29]؛ هنگامى که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى‏ گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل مى‏ کند.»[30]

در فراز دیگر راوى از امام صادق علیه السلام تفسیر یکی از  آیات را سؤال کرد. حضرت در پاسخ فرمود: لوط آرزو مى‏ کرد که یکى از یاران مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) در اختیار او باشد، سپس امام(علیه السلام) توضیح مى‏ دهد که یکی از ویژگی های  یاران مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) علم‏ و دانش است.[31]

و به این گونه در پرتو ارشاد و هدایت مهدى علیه السلام و در زیر دست عنایت او مغزها در مسیر کمال به حرکت در مى‏ آیند؛ و اندیشه‏ ها شکوفان مى ‏گردند، و تمام کوته ‏بینى‏ها و تنگ‏ن ظری‌ها و افکار پست و کوتاه که سرچشمه بسیارى از تضادها و تزاحم ‌ها و برخوردهاى خشونت ‏آمیز اجتماعى است بر طرف مى‏ گردد.[32]

از سوی دیگر مردمى بلند نظر، با افکارى باز، و سینه ‏هائى گشاده، و همتى والا، و بینشى وسیع، پرورش مى‏ یابند که بسیارى از مشکلات اجتماعى را در روح خود حل مى ‏کنند و جهانى از صلح و صفا مى‏ سازند.[33] لذا وجود امام و علم‏ و عدالت جهان گستر اوست که مایه حیات جامعه انسانى است.[34]

پویایی فکری و فرهنگی در حکومت جهانی مهدوی

باید توجه نمود که شرط ظهور امام علیه السلام این است که مردم جهان از نظر رشد فکرى‏ و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام علیه السلام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند،[35] در این صورت امام(عجل الله تعالى فرجه الشریف) بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیبت بیرون مى ‏آید.[36]

حال با این اوصاف باید اعتراف کرد که بسیارى از مفاهیم نزد گروه کثیرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده که مى ‏توان گفت هم‏ اکنون اسلام اصیل عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در میان بسیارى اصلا نایاب است!.[37]

به عنوان نمونه سازنده ‏ترین مفاهیم همچون «زهد و پارسایى» و «صبر» و «انتظار» و «شهادت» و «شفاعت» و «عبادت» گاهى گرفتار تحریف و تفسیرهاى نادرست و وارونه می شود و بسیارى از قوانین اسلام با کلاه‌ هاى «شرعى» و «غیر شرعى» عملا به نابودى گرائیده، همچون حکم ربا که تنها اسمى از آن بر جاى مانده است.[38]

لیکن آن حضرت پس از ظهور  همچون باغبان پرتوان و ماهرى، علف هرزه ‏هاى گوناگون را، هر چند چنان با نهال هاى اصلى پیچیده شده باشند که جدا کردنشان محال به نظر برسد، از باغستان اسلام ریشه کن مى ‏سازد.[39]زنگار تفسیرهاى نادرست را مى ‏زداید؛ گرد و غبار نسیان و فراموشکارى را از آن پاک مى‏ کند؛ و دستهاى سوء استفاده کنندگان و منحرفان را از آن کوتاه مى‏ نماید.[40]

یکى از رسالت هاى مهدى علیه السلام پیراستن اسلام از همین وصله‏ ها و پیرایه‏ ها و به تعبیر دیگر نوسازى و تجدید بناى کاخ شکوهمند آن است.[41]

مسجد را که روزى فعالترین کانون‌ هاى اسلام و مرکز هرگونه حرکت سیاسى و علمى و فرهنگى و اجتماعى و اخلاقى بود و امروز در میان گروهى به شکل مرکزى براى از کار افتاده‏ ها و بازنشسته‏ ها و بى‏ خانه‏ ها و لانه‏ ها، و بیکارها، و یا شکل یک سرگرمى، و حد اعلاء یک عادت در آمده، به شکل نخستینش بازمى‏ گرداند،جمود و سکوت جاى خود را به جنبش و حرکت و فریاد مى ‏دهد،جهاد اسلامى را در تمام زمینه‏ ها زنده مى‏ کند، توحید اصیل اسلام را از هر گونه آلودگى به شرک رهایى مى‏بخشد و مفاهیم مسخ شده و واژگون شده را به صورت صحیح تفسیر مى‏ کند.[42]

سلیقه ‏هاى شخصى را از اسلام کنار مى‏ زند و زنگ عادات و رسوم را از آن مى‏ زداید. اسلام را از شکل‌ هاى محدود قومى و محلى در مى ‏آورد و در شکل جهانى‏ اش آشکار مى‏ سازد.[43]مجموع این نوسازى و بازسازى آنچنان زیاد و دگرگون‏ کننده است که در پاره ‏اى از روایات اسلامى از آن به‏ «دین جدید» تعبیر شده است.[44]

در روایتى که از امام صادق علیه السلام در کتاب‏ «اثبات الهداة» نقل شده، چنین مى‏ خوانیم:«هنگامى که قائم خروج کند امر تازه، و روش تازه و داورى تازه‏اى با خود مى‏ آورد».[45]

روشن است که تازگى این برنامه ‏ها و روش‌ ها و داوری‌ ها نه به خاطر آن است که مذهب جدیدى با خود مى‏ آورد، بلکه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات، و تحریف‌ ها، و تفسیرهاى نادرست و تلقى ‏هاى غلط بیرون مى ‏آورد که بنائى کاملا نو و جدید جلوه مى‏ کند.[46]
همچنین تازگى کتاب نه مفهوم آن است که یک کتاب آسمانى جدید بر او نازل مى‏شود چرا که امام قائم است و حافظ دین، نه پیامبر و آورنده آئین و کتاب جدید؛ بلکه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایاى تحریف هاى معنوى، و تفسیرهاى نادرست بیرون مى‏ کشد که مى‏ توان نام کتاب جدید بر آن گذاشت.[47]

لذا در فراز دیگر وقتی از امام پرسیدند روش و سیره مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف در حکومت جهانی چگونه است؟ امام در پاسخ فرمود: «همان کارى را که رسول خدا انجام داد، انجام مى‏ دهد؛ برنامه‏ هاى (نادرست) پیشین را ویران مى‏ سازد، همانگونه که رسول خدا اعمال جاهلیت را ویران ساخت؛ و اسلام را نوسازى مى‏ کند.»[48]

شکوه عدالت اجتماعی‏ در حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالى فرجه الشریف)

بی تردید براى مبارزه با فساد و تجاوز و ستم، از یک سو تقویت پایه‏ هاى ایمان و اخلاق لازم است؛ و از سوى دیگر به وجود آمدن یک سیستم صحیح و نیرومند قضائى با هوشیارى کامل و احاطه وسیع.[49]

شک نیست که در عصر آن مصلح‏ بزرگ جهان، آموزش‌ هاى اخلاقى با وسایل ارتباط جمعى فوق العاده پیشرفته، آنچنان وسعت مى‏ گیرد که اکثریت قاطع مردم جهان را براى یک زندگى صحیح انسانى و آمیخته با پاکى و عدالت‏ اجتماعى آماده سازد.[50]لیکن در هر اجتماع صالحى ممکن است کسانی پیدا شوند که از آزادى خود سوء استفاده کنند و از آن براى وصول به مقاصد شومى بهره گیرند.[51]

لذا باید یک دستگاه قضائى سالم و کاملاً آگاه و مسلط باشد که حقوق مردم را به آنها برساند و ستمگر را بر سر جاى خود بنشاند.[52]
با اجراى عدالت اجتماعى و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیارى از مفاسد اجتماعى که از تنازع و کشمکش بر سر اندوختن ثروت‌ ها و استثمار طبقات ضعیف، و حیله و تزویر، و انواع تقلب‌ها، و دروغ و خیانت و جنایت به خاطر در آمد بیشتر از هر راه با هر وسیله، سرچشمه مى ‏گیرد، بر چیده مى ‏شود.[53]
از سوی دیگر آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقى در مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعى و اخلاقى دارد،[54]هرگاه این وضع دگرگون گردد، در مدت کوتاهى بطور قطع قسمت مهمى از مفاسد اجتماعى فرو خواهد نشست؛ و این کار جز از یک حکومت صالح و سالم جهانى که در مسیر منافع توده‏ هاى جهان و نه قدرت های استکباری براى ساختن جهانى آباد و آزاد و مملو از صلح و عدالت و ایمان، ساخته نیست.[55]

از مجموع احادیث مربوط به دوران حکومت مهدى علیه السلام استفاده مى ‏شود که آن حضرت در عصر انقلابش  از مولفه های مذکور در تحقق عدالت اجتماعی بهره مى ‏گیرد آنچنان که مسامحتاً می توان به آن جمله معروفى که حکم ضرب المثل را دارد ملتزم شد که«زمانى فرا مى‏ رسد که گرگ و میش در کنار هم آب مى‏ خورند!»[56]

اگر چه این اشاره به برقرارى عدالت در جهان، و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار می باشد که باسازش با حکومت جبار قرن‌ ها به خوردن خون قشرهاى مستضعف جامعه انسانى ادامه مى‏ دادند، مى‏ باشد.[57]

هم چنین در حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده که آن قدر مردم غناى جسمى و روحى پیدا مى‏ کنند که اموال اضافى مى ‏ماند و طالبى ندارد؛ یعنى مردم در یک نظام صحیح حکومت آنچنان تربیت مى ‏شوند که اموال زائد بر نیاز خود را دردسرى براى خویش مى‏ بینند! و تمام شور و شرها و قال و غوغایى که از این رهگذر پیدا مى‏ شود، فرو مى‏ نشیند![58]

هم چنین در عصر پساظهور زندگى همه تأمین و از آینده نیز هیچ گونه نگرانى نخواهند داشت تا به خاطر تأمین آن تن به آلودگى‏ ها و مسابقه جمع ثروت بدهند.[59]

و نیز در حدیث دیگرى ذکر شده است سطح افکار مردم در عصر حکومت او چنان بالا مى‏ رود که به هیچ وجه با امروز قابل قیاس نیست، و طبعا تضادها و کشمکش ‌هائى که مولود کوته ‏نظرى ‏ها وتنگ‏ چشمى‏ ها، و پائین بودن سطح افکار و خلاصه کردن شخصیت در میزان مال و ثروت است؛ برچیده خواهد شد.[60]

باید دانست به خاطر مراقبت شدیدى که در عصر حکومت آن حضرت ، اعمال مى‏گردد؛ حتى مجرمان در محیط خانه خود در امان نیستند، چرا که ممکن است با وسائل پیشرفت ه‏اى تحت کنترل باشند و حتى مثلا امواج صوتى آنها بر روى دیوار قابل کنترل گردد؛ این خود اشاره دیگرى به وسعت ابعاد مبارزه با فساد در عصر حکومت او است.[61]

لذا آنچنان امنیتى در سایه حکومت او جهان را فرا مى‏ گیرد که طبق روایتى یک زن تنها مى‏ تواند از شرق جهان به غرب عالم برود بدون این که کسى مزاحم او شود!.[62]

وحدت دینی در سایۀ نفی پلورالیسم دینی[63]

امروزى طرفداران «پلورالیسم‏» (تکثرگرایى یعنى راه به سوى خدا منحصر به یک راه نیست بلکه تمام راه‏ها به خدا مى‏ رسد) مى‏ گویند پیروان همه ادیان اهل نجات هستند یهود به جاى وهم خود نصارى به جاى خود.[64]

در پاسخ باید گفت:این همان بحثى است که صوفى ‏ها تحت عنوان «صلح کل» مطرح کرده و مى ‏گفتند حتى بت‏پرستى هم خداپرستى است.[65]

 یکى دیگر از این عناوین جدید «هرمونتیک» است که همان تفسیرهاى مختلف است یعنى تفسیر به رأى و عمل به برداشت شخصى از آیه، و مى‏ گویند همه در دین خودشان آزاد هستند که این‏ها را هم حق مى‏ دانند.[66]

در حالی که باید اذعان نمود دین به خاطر ایجاد وحدت‏ عقیده، انسان‏ ها را از پراکندگى فکرى نجات داده، هدف ‏هاى مادى را تعدیل مى‏ کند و سرانجام، افراد یک جامعه را مانند اعضاى یک بدن، تحت فرمان یک روح، یک اراده و یک فکر قرار مى‏ دهد.[67] لذا روح توحید بر همه محتویات دعوت اسلام حکومت مى‏ کند، «و وحدت‏ دین‏ وحدت جامعه انسانى، وحدت نژادها و کشورها را» در پرتو ایدئولوژى واحد اسلامى در بر مى‏ گیرد.[68]

شک نیست که اختلافات مذهبى با یک نظام توحیدى در تمام زمینه ‏ها، سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف براى بر هم زدن هر نوع وحدت کافى است.[69]بعکس، یکى از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که مى‏ تواند مافوق همه اختلاف ‏ها باشد، و نژادها و زبان‏ ها و ملیت‌ ها و فرهنگ ‏هاى گوناگون را در خود گردآورى و از آنها جامعه واحدى‏ بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند که: «انما المؤمنون اخوه»[70] به همین دلیل، یکى از برنامه‏ هاى اساسى آن مصلح و انقلابى بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب، است.[71]

با توجه به این که در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیشرفته ارتباط جمعى، در اختیار او و پیروان رشید او است، و با توجه به این که اسلام راستین با حذف پیرایه‏ ها کشش و جاذبه ‏اى فوق ‏العاده ‏اى دارد، بخوبى مى ‏توان پیش‏بینى کرد که اسلام با تبلیغ منطقى و پیگیر، از طرف اکثریت قاطع مردم جهان پذیرفته خواهد شد؛ و وحدت ادیان از طریق اسلام پیشرو، عملى مى‏ گردد.[72]

اگر چه با این‌همه نمى‏توان گفت که اقلیت‌ هاى کوچکى از پیروان ادیان آسمانى دیگر مطلقا وجود نخواهد داشت چرا که انسان داراى آزادى اراده است و اجبارى در چنین نظام حکومتى در کار نیست؛ [73] لیکن آنها در قالب یک اقلیت سالم و با حفظ شرایط «اهل ذمه» مورد حمایت آن حکومت اسلامى خواهند بود.[74]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت سرانجام این خواست‌ه اى واپس‏زده انسانى، در پرتو آگاهى روزافزون ملت‌ ها، چنان عقده اجتماعى تشکیل مى ‏دهد که از نهان‌گاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق‏ آسا، خود را ظاهر خواهند ساخت و سازمان نظام کنونى جوامع انسانى را به هم مى‏ ریزند؛ و طرح نوینى ایجاد مى‏ کنند.[75]و این بارقه دیگرى است از آینده روشنى که جامعه جهانى‏ در پیش دارد.[76]

هم چنین به هنگام ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف رهبر حکومت جهانى‏، تمام حکومت ‌هاى ظلم و جور به حکم اجبار در برابر قدرت آن حضرت و حمایت هاى الهى او سر تسلیم فرود مى‏ آورند.[77]

کم کم زمانى فرا مى ‏رسد که‏ «وجود حکومت واحد جهانى» براى پایان دادن به مسابقه کمرشکن تسلیحاتى؛ براى پایان دادن به کشمکش هاى روزافزون قدرت هاى بزرگ؛ براى کنار زدن دنیا از لب پرتگاه جنگ؛[78] به‏ عنوان یک «ضرورت» و «یک واقعیت اجتناب‏ ناپذیر» احساس خواهد شد که باید سرانجام این مرزهاى ساختگى و دردسرساز بر چیده شود و همه مردم جهان زیر یک پرچم و با یک قانون زندگى کنند!.[79]
بی تردید طبق آنچه در روایات آمده، عمل آن حضرت سرمشق و الگویى است براى مردمى که تحت پوشش حکومت او قرار دارند، یعنى براى همه مردم جهان.[80]


 پی نوشت ها:
[1] پیدایش مذاهب ؛ ص124.
[2] تفسیر نمونه ؛ ج‏7 ؛ ص373.
[3] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص86.
[4] مسئله انتظار ؛ ص12.
[5] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص110.
[6] همان ؛ ص155.
[7] همان.
[8] همان ؛ ص30.
[9] همان.
[10] همان؛ص 10.
[11] پیام قرآن ؛ ج‏9 ؛ ص403.
[12] اسرار عقب ماندگى شرق، ص: 43.
[13] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص234.
[14] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏5 ؛ ص539.
[15] همان؛ ج‏5 ؛ ص531.
[16] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص243.
[17] همان.
[18] معاد و جهان پس از مرگ ؛ ص299.
[19] همان؛ص300.
[20] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص243.
[21] همان؛ص 244.
[22] همان ؛ ص263.
[23] همان.
[24] همان ؛ ص260.
[25] همان.
[26] همان؛ ص275.
[27] بحار الأنوار، ج 52، ص 336.
[28] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص262.
[29]  بحار الأنوار، ج 52، ص 328.
[30] حکومت جهانى مهدى (عج)، ص: 262.
[31] گفتار معصومین(ع) ؛ ج‏1 ؛ ص203.
[32] حکومت جهانى مهدى (عج)، ص: 262.
[33] همان.
[34] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص242.
[35] پاسخ به پرسش‌هاى مذهبى ؛ ص210.
[36] همان.
[37] حکومت جهانى مهدى (عج)، ص: 283.
[38] همان.
[39] همان.
[40] همان؛ص284.
[41] همان.
[42] همان.
[43] همان.
[44] همان؛ص285.
[45] اثبات الهداة، ج 7، ص 83.
[46] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص285.
[47] همان.
[48] همان؛286.
[49] همان ؛ ص275.
[50] همان.
[51] همان.
[52] همان؛ ص 276.
[53] همان.
[54] همان.
[55] همان؛ص277.
[56] همان.
[57] همان؛ ص 278.
[58] همان.
[59] همان.
[60] همان؛ص 279.
[61] همان.
[62] همان؛ص280.
[63] Religious Pluralism.
[64] کتاب النکاح ؛ ج‏4 ؛ ص130.
[65] همان.
[66] همان.
[67] آفریدگار جهان ؛ ص28.
[68] اسلام در یک نگاه ؛ ص62.
[69] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص287.
[70] همان.
[71] همان.
[72] همان.
[73] همان؛ ص289.
[74] همان؛ ص 290.
[75] همان؛ ص 30.
[76] همان؛ ص 32.
[77] تفسیر نمونه ؛ ج‏15 ؛ ص189.
[78] حکومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص36.
[79] همان؛ ص 37.
[80] همان؛ ص281.
[ ] [ مرتضی حاجیوند قالبی ]
[ ۰نظر ]
نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی